کوه خرس (Ayu-Dag). کریمه: طبیعت، افسانه ها

فهرست مطالب:

کوه خرس (Ayu-Dag). کریمه: طبیعت، افسانه ها
کوه خرس (Ayu-Dag). کریمه: طبیعت، افسانه ها
Anonim

بسیاری از ما دوست داریم تعطیلات خود را در کشور خود بگذرانیم. وقتی می خواهید بارها و بارها از همان مکان های رزرو شده بازدید کنید، یک نفر (مانند نویسنده مقاله) از نوستالژی دوران کودکی "کشیده" می شود. برای کسی ناراحت کننده است که خیلی از وطن خود را ترک کند. کسی تصمیم می گیرد پول پس انداز کند یا فقط یک استراحت کوتاه به شکل یک تعطیلات آخر هفته در مکان های قدیمی و شناخته شده داشته باشد - به نوعی مانند رفتن به کشور.

به کریمه خوش آمدید

کوه خرس
کوه خرس

یکی از این مکان ها، البته، شبه جزیره کریمه با آب و هوای معتدل، مناظر کوهستانی باشکوه، گیاهان رنگارنگ و دریای بی کران است. درباره او، و همچنین در مورد یکی از افسانه های کریمه - تپه معروف کوه خرس - و داستان بعدی ما ادامه خواهد داشت. بسیاری از مهمانان شبه جزیره هنگام استراحت در اینجا، با جاذبه های محلی آشنا می شوند، آشنایی های جدیدی پیدا می کنند، اوقات خوبی را در سواحل و دیسکوها، بارها و مکان های تفریحی دیگر سپری می کنند. اما نه همه و نه بلافاصله به افسانه های کریمه ملحق می شوند، اگرچه کوه خرس برای هر گردشگر از فضای پس از شوروی شناخته شده است ومهمانان خارجی آنقدر افسانه های کنجکاو با آن مرتبط است که برای بیش از یک سفر طولانی کافی است! یکی از آنها را به صورت غیابی با شما انجام خواهیم داد.

مرجع توپونیوم

خرس کوه ayu dag
خرس کوه ayu dag

برای شروع، متذکر می شویم که نام کوه خرس تنها نام شیء جغرافیایی مورد علاقه ما نیست. Ayu-Dag نیز به طور کلی پذیرفته شده است. برای گوش روسی عجیب به نظر می رسد، اینطور نیست؟ و در ترجمه از زبان تاتاری کریمه، در واقع به معنای کوه خرس است. اما خود تاتارهای کریمه - مردمی که برای مدت طولانی در شبه جزیره ساکن بوده اند - نام کمی متفاوت به کوه داده اند: Biyuk-Kastel. به معنای قلعه بزرگ است. و البته با خرس همراه نبود! یونانیان باستان به این مکان ها «پیشانی بره» می گفتند. مسافران و توپوگرافیان ایتالیایی قرون وسطی حتی این تپه را به عنوان "شتر" تعیین کردند - ظاهراً آنها را به یاد کوهان این حیوان می انداخت. در اینجا اولین افسانه و راز این مکان ها است.

پارامترهای جغرافیایی

کوه خرس کجاست
کوه خرس کجاست

کوه خرس (Ayu-Dag) در قسمت جنوبی شبه جزیره، در نزدیکی شهرک های Partenit و Lavrovoe قرار دارد. در یکی از کوهپایه‌های آن، اردوگاه پیشگامان اتحادیه معتبر "Artek" (ICTs "Artek") وجود دارد. نام آن، به هر حال، همچنین طبق یک نسخه، از کلمه یونانی "خرس" آمده است. و در نزدیکی بیگ آلوشتا و یالتا بزرگ - مناطق شهری بزرگ هستند. رشته کوه مستقیماً با آنها هم مرز است. تقریباً 600 متر از سطح دریا بالا می رود و بیش از 2 کیلومتر به عمق آن رفته است.کوه خرس واقعی! Ayu-Dag، و این مهم است، یک شی محافظت شده است. بنابراین، هنوز چیزهای خارق العاده زیادی در اینجا حفظ شده است. حتی انرژی اینجا کاملاً خاص است. منشا زمین شناسی سنگ یک آتشفشان است.

جهان اسرارآمیز و باستانی است

خرس کوه کریمه
خرس کوه کریمه

اما بیایید به افسانه های مرتبط با مکانی که کوه خرس در آن قرار دارد بازگردیم. یکی از آنها می گوید یک بار در زمان های قدیم جعبه ای با یک کودک کوچک به ساحل کریمه در میان خرابه های کشتی ها میخکوب شده بود. در آن مکان گله ای از حیوانات غول پیکر زندگی می کردند و رهبر آنها یک خرس پیر و دانا با جثه عظیم بود. او صدای گریه کودک را شنید، بسته بندی را باز کرد و کودک را به لانه خود برد. بنابراین دختر (و معلوم شد که بچه دختر است) در میان حیوانات زندگی می کند، از آنها مراقبت می کند و آنها طعمه خود را با او تقسیم می کنند. تکرار می کنیم، همه این وقایع دقیقاً در جایی رخ داده اند که کوه خرس واقع شده است.

ادامه داستان

عکس کوه خرس
عکس کوه خرس

معجزات به همین جا ختم نشد و داستان نجات سخاوتمندانه یک دنباله هیجان انگیز دارد. یک بار، زمانی که دختر بالغ شده بود، یک قایق فرسوده پس از طوفان به ساحل رفت، که در آن مرد جوانی که در مبارزه با عناصر خسته شده بود، دراز کشیده بود. دختر با اینکه هرگز مردم را ندیده بود، به او رحم کرد و او را به مکانی دور از حیوانات منتقل کرد که می توانست غریبه را از هم جدا کند. وقتی مرد جوان از خواب بیدار شد، شروع کرد به پرستاری از او و آوردن غذا. پس از مدتی، مرد جوان آنقدر قوی شد که برای رسیدن به سواحل بومی خود شروع به ساخت قایق جدیدی برای خود کرد. مرد جوان از دختر خوشش آمد و اواو را متقابل کرد. سرانجام مرد جوان معشوقش را متقاعد کرد که وقتی حیوانات برای شکار دیگری رفتند با او فرار کند. جدا شدن از قبیله خرس ها که برای او به یک خانواده واقعی تبدیل شده بود برای دختر سخت بود. اما عشق قوی تر بود و او موافقت کرد.

غم یخ زده در سنگ

افسانه کوه خرس
افسانه کوه خرس

به محض اینکه فراریان در فاصله مناسبی از ساحل حرکت کردند، به عنوان یک رهبر خرس بزرگ، احساس کرد که چیزی اشتباه است، غرش کرد و با عجله به سمت لانه‌ای که دور از ساحل دریا نبود، برگشت. غریزه او را ناامید نکرد: قایق با مرد جوان و دختر هنوز از دور دیده می شد. سپس خرس دوباره غرش وحشتناکی کرد و در حالی که سرش را به سمت دریا خم کرد، شروع به نوشیدن آب دریا کرد. بقیه حیوانات که متوجه شدند چه اتفاقی افتاده است، شروع به انجام همین کار کردند. جریان سریعی شروع به حمل قایق فراری ها به ساحل، به سوی جانوران خشمگین کرد. سپس دختر به رفقای وحشی سابق خود دعا کرد و شروع به آواز خواندن کرد و عاجزانه از آنها خواست که رها شوند و التماس رحمت کردند. همه حیوانات، به جز رهبر، به آهنگ شگفت انگیز گوش دادند و از دریا جدا شدند. فقط خرس رهبر، خشمگین از چنین ناسپاسی، به نوشیدن و نوشیدن آب ادامه داد، همه به این امید که فراریان را به عقب برگرداند… پس او با نوشیدن آب در کنار دریا باقی ماند و آخرین نیروی خود را از ناامیدی از دست داده بود و به او نگاه کرد. سطح دریا با ناپدید شدن قایق در دوردست. بنابراین تا به امروز، متحجر، برای هزاران سال دروغ است. اینگونه بود که کوه خرس کریمه در شبه جزیره ظاهر شد که بدون آن کریمه دیگر کریمه نیست!

دو جزیره

افسانه های کریمه کوه خرس
افسانه های کریمه کوه خرس

جاذبه جالب دیگری در مجاورت ایو داگ وجود دارد،درست در دریا نه چندان دور از ساحل (چند صد متر از آن)، در خلیج گورزوف، که همچنین افسانه ای است. اینها دو جزیره صخره ای کوچک هستند که در کنار هم قرار گرفته اند. مردم محلی آنها را آدالاری (که در تاتاری کریمه به معنای جزایر است) یا به سادگی سنگ های سفید می نامند. شکل ها و ارتفاع های متفاوتی دارند. روزی روزگاری حتی یک رستوران در این جزایر وجود داشت، آنها قصد داشتند یک تله کابین بسازند، اما جنگ جهانی دوم مانع شد.

افسانه برادران

افسانه های کریمه
افسانه های کریمه

اگر از قدیمی‌ها بپرسید، می‌توانند افسانه‌های دیگری از کریمه را بگویند، که در آن‌ها کوه خرس نیز وجود دارد که عکس آن را اینجا می‌بینید. سنت می گوید که زمانی قلعه ای روی تپه وجود داشته است. دو برادر-شاهزاده در آن زندگی می کردند و بر اطراف آن حکومت می کردند که بسیار شبیه به یکدیگر بودند. نام آنها جورج و پیتر بود. آنها جنگجویان شجاع و نترس بودند، با هم جنگیدند و از یکدیگر محافظت کردند. آنها منصفانه بر منطقه حکومت می کردند، که در آن مشاور وفادار و خردمندشان، جادوگر نیمفولیس، کمک زیادی به آنها کرد. یک بار نیمفولیس احساس کرد که روزهایش به شماره افتاده است. او پیتر و جورج را به بستر مرگ فراخواند و گفت: «به زودی من خواهم رفت. در نهایت دو سینه به شما می دهم. آنها کلیدهای دانش بزرگ را در دست دارند. اما تو به من قول می دهی و سوگند یاد می کنی که هرگز از این هدایا به خاطر منافع شخصی خود یا به ضرر دیگران استفاده نخواهی کرد. برادران سوگند یاد کردند که هرگز از این هدایا از روی خودخواهی و آسیب رساندن به کسی استفاده نخواهند کرد، بلکه فقط برای دانش استفاده می کنند. به زودی نیمفولیس، مشاور و پیشگوی دانا، رفت…

تغییرهای عشق

جنایی ماهیت جرمی
جنایی ماهیت جرمی

می‌پرسید کوه خرس چگونه با این رویدادها مرتبط است؟ افسانه هنوز تمام نشده است، بخوانید بعد چه شد. به یاد آورد که تابوت ها را بر عهده بگیرد. پیتر میله‌اش را باز کرد و در آن یک میله استخوانی بود که روی آن نوشته شده بود: «اگر آن را بلند کنی، امواج دریا پراکنده می‌شوند و اگر آن را پایین بیاوری، اسرار قعر دریا را خواهی آموخت.» تابوت جورج حاوی دو بال نقره ای بود. کتیبه روی آنها این بود: "آنها را ببندید - و آنها شما را به سراسر آسمان، در سراسر جهان خواهند برد، همه اسرار آن را خواهید دانست."

از آن زمان، برادران حتی به عنوان حاکمان خردمندتر از آنها شناخته شده اند. از این گذشته ، نه در آسمان شیب دار و نه در اعماق آبهای بی انتها هیچ رازی برای آنها باقی نمانده بود. اما پس از چند سال، آنها تنها و بی حوصله شدند. و سپس هر دو به نوعی متوجه شدند که یک شاهزاده در خارج از کشور دو دختر دارد - همچنین دوقلوها، زیبایی هایی که به ندرت به دنیا می آیند. چگونه می توان از تلاش برای به دست آوردن چنین شادی امتناع کرد؟ برادران فکر کردند: "ما نه از سر نفع شخصی، بلکه برای خیر، برای خوشبختی و دانش آن تلاش می کنیم." پس حیله گری کردند، اما به خود اعتراف نکردند. پیتر و جورج که تصمیم گرفتند دریغ نکنند، دختران را ربودند و برخلاف میلشان نزد آنها آوردند. اما خواهرها از دست برادران بسیار عصبانی بودند، آنها چنین چیزی را دوست نداشتند!

پس آدالارها ظاهر شدند

دیدنی های کریمه
دیدنی های کریمه

و سپس برادران تصمیم گرفتند با کمک هدایای نیمفولیس به عشق زیبایی ها دست یابند. جورج کوچکتر دو بال نقره ای برداشت، آنها را به اسبی بست، برادر و خواهرانش را سوار اسب کرد و تا آسمان اوج گرفت و قصد داشت خود خورشید را به خواهران نشان دهد. اما بعد صدای نیمفولیس مثل رعد بلند شد: "برگرد!" جورج از فریاد خشمگین ترسید واسب را به خانه برگرداند. خواهرها فقط به او خندیدند: «ترس، ترسو؟ خورشید را به ما نشان نداد؟ سپس روز بعد پیتر تصمیم گرفت با لاف زدن خود قلب خواهران زیبا را به دست آورد. او برادرش و دختران را در ارابه ای به ساحل برد، میله اش را تکان داد و آن را پایین آورد - و با آشکار کردن ته، پرتگاه آب از هم جدا شد. و پطرس ارابه آنها را به قعر دریا هدایت کرد. اما پس از کمی رانندگی، دوباره صدای نیمفولیس را شنیدند: «ایست! با افکار بد پرتگاه دریا را باز کردی که اگر فوراً برنگردی مجازات می شوی! با این حال، پیتر لجباز شد و ارابه حتی با سرعت بیشتری به راه خود ادامه داد، جایی که برای هیچ انسانی صرفاً مجاز نیست که پا بگذارد. سپس پادشاه دریا عصبانی شد، با عصای سه تایی خود زد - و برادران را کشت، دوباره زد - و خواهران مردند … اما اجساد آنها ناپدید نشد - آنها همان سنگهایی شدند که هنوز به عنوان آدالار شناخته می شوند. اینها افسانه های شاعرانه کریمه و اطراف آن هستند برای کسانی که کنجکاو، کنجکاو، علاقه مند به تاریخ و تاریخ محلی هستند. اما ما هنوز در مورد "مسیر پوشکین" صحبت نکرده ایم: شاعر بزرگ، طبق افسانه، اینجا بوده است، از Ayu-Dag صعود کرده، با اشتیاق رویایی به فاصله "عنصر آزاد" نگاه کرده است. معروف "به دریا" او در اینجا متولد شد، زمانی که پوشکین در مورد کشورهای دیگر، در مورد اراده ای که برای او ضروری بود، رویاپردازی کرد. آنها حاوی افسانه های کریمه و داستان های "وحشتناک" هستند - در مورد کشتی های ارواح، ملوانان غرق شده، هیولاهای عمیق بی سابقه.

ثروت طبیعی

زیبایی کریمه
زیبایی کریمه

کریمه نه تنها مناظر، روح دوران باستان و عاشقانه را جذب می کند.طبیعت کریمه یکی دیگر از موضوعات جداگانه برای این تور است. البته بهتر است در تابستان یا اواخر بهار که همه چیز سبز، شکوفا و چشم نواز است به اینجا بروید. تعطیلات اینجا منتظر هستند، اول از همه، سروهایی که هوا را نجیب می کنند. «شمع‌های» باریکشان در آسمان مخملی جنوب برمی‌خیزد و همه‌چیز را از «نفس» معطرشان پر می‌کند. تنوع حیات وحش Ayu-Dag به طور کلی مانند سراسر شبه جزیره است و با آن مطابقت دارد - به لطف چشم انداز کوهستانی. به عنوان مثال، علاوه بر سرو ذکر شده، جنگل های کاج (مخلوط)، بلوط و راش وجود دارد. فلور گیاهان عجیب و غریب وارداتی با بیش از 1000 گونه نشان داده شده است. از جانوران، باید به پستاندارانی مانند روباه، گورکن، خرگوش و جوجه تیغی اشاره کرد. در نزدیکی آنها پرندگان دریایی - مرغان دریایی و باکلان، و "زمینی" - دارکوب، جغد، گنجشک و جوانان زندگی می کنند. مارهای زیادی از گونه های مختلف در ایو داگ وجود دارد و مارمولک ها نیز زندگی می کنند.

جاده به دریا

جاده به کوه خرس
جاده به کوه خرس

چگونه به کوه خرس برویم تا به بالای آن صعود کنیم و عکس بگیریم؟ در اینجا چند توصیه وجود دارد. فاصله در امتداد بزرگراه از یالتا تا پارتنیت (به عنوان یک شهرک نزدیک) تقریباً 24 کیلومتر است ، از سیمفروپل - 62 کیلومتر ، از سواستوپل - 104 کیلومتر. شما می توانید از سیمفروپل یا یالتا با اتوبوس (شماره 52) به پارتنیت برسید، اما این سرعت کند است. اتوبوس بهتره از یالتا، برای مثال، اکسپرس شماره 110 اجرا می شود. شما همچنین می توانید تاکسی بگیرید، اما بسیار گران است. گمان نکنید که گم شدن در آیو داگ و اطراف آن غیرممکن است. بسیار حتی ممکن است! به عنوان مثال، مشاوران ICC "Artek" با تجربه،داستانهایی نقل می شد که چگونه گاهی پیشگامان به دلیل کنجکاوی از اردوگاه به کوه می گریختند. در نتیجه، برای جستجوی آنها (و حتی نجات آنها!) لازم بود که با امدادگران تماس گرفته شود و مردم محلی را درگیر کنند. قاعدتاً با این واقعیت به پایان رسید که کودکان وحشت زده، البته، یک یا دو روز بدون آب و غذا در آیو داگو سرگردان بودند. از این گذشته ، غالباً در کوه خرس مه وجود دارد (مخصوصاً در بهار و پاییز) که هم بالای آن و هم کل آن را - درست تا پایین پاها - می پوشاند. بنابراین، اگر تصمیم دارید با بچه‌ها به ایو داگ قدم بزنید، مراقب باشید که اجازه ندهید آن‌ها به تنهایی خیلی دور بروند!

توصیه شده: