صومعه شموردا: عکس ها، نقدها. چگونه به صومعه شاموردا برویم؟

فهرست مطالب:

صومعه شموردا: عکس ها، نقدها. چگونه به صومعه شاموردا برویم؟
صومعه شموردا: عکس ها، نقدها. چگونه به صومعه شاموردا برویم؟
Anonim

صومعه شموردا حکایتی واقعی است که آرمانی که خداوند به آن برکت داده است از هیچ مانعی نمی ترسد. حرم مدت ها دوران سختی را پشت سر گذاشت اما توانست بر همه مشکلات فائق آید.

قرار عالی

گاهی اوقات، برای اینکه این یا آن رویداد اتفاق بیفتد، باید بیش از یک سرنوشت انسان به هم نزدیک شود. بنابراین، تحت شرایط خاص، ارمیتاژ کازان آموروسیفسکایا بوجود آمد.

صومعه شاموردا
صومعه شاموردا

داستان در مورد ایجاد این صومعه باید با زندگینامه Ambrose of Optina آغاز شود - شخصی که بدون او صومعه کار نمی کرد.

این مرد در سال 1812 در خانواده ای ساده به دنیا آمد. او ششمین فرزند از هشت فرزند بود. در بدو تولد، نام اسکندر را به او دادند. پدر پسر جوان درگذشت، بنابراین خانواده نزد پدربزرگ مادری او نقل مکان کردند. او به عنوان کشیش کار می کرد. در چنین محیطی، راهب آینده به زندگی کلیسا عادت کرده بود. وقتی بچه بزرگ شد او را برای تحصیل در حوزه علمیه فرستادند. در آنجا، مرد جوان به دلیل آرامش و توانایی خود در علم متمایز شد. اما قبل از فارغ التحصیلی از مدرسه، اسکندر بسیار بیمار شد. تقریباً در حال مرگ، با خدا عهد کرد: اگر زنده بماند، طناز راهب می گیرد. در آن زمان، پسر نمی دانست که اوباید صومعه شاموردا را بسازد.

بیماری مرد جوان را رها کرد و او تصمیم گرفت در یکی از مؤسسات معنوی به عنوان معلم مشغول به کار شود. بنابراین، اسکندر وعده را فراموش کرد. اما به زودی مرد دوباره بیمار شد. و به یاد آوردم که باید چه کار می کردم.

رویای نبوی

سپس برای مشاوره به یک کشیش معروف مراجعه کرد. او توصیه کرد به Optina Pustyn بروید که هنوز در منطقه Kaluga پابرجاست. در آنجا، در سال 1842، مردی تنور شد و نام آمبروز را به خود گرفت.

راهب اغلب و به شدت بیمار بود، اما از کمک به مردم دست بر نمی داشت. عده ای برای تبرک نزد او رفتند، برخی برای کمک و برخی دیگر برای نصیحت. امروزه چنین فردی را یک روانشناس با استعداد می نامند، اما او به سادگی روح ها را شفا می دهد.

پس مردی به نام کالیگین نزد او آمد. او مردی مهربان و مؤمن بود که قصد راهب شدن داشت. تمام عمرش در آرزوی خدا بود. یک روز خواب عجیبی دید. بر فراز سرزمین او، که دور از هرمیتاژ اپتینا نبود، معبدی با زیبایی شگفت انگیز در میان ابرها قرار داشت. سپس او ندانست، اما خداوند متعال در رؤیایی، صومعه شاموردا را به او نشان داد.

صومعه شاموردا
صومعه شاموردا

صاحب زمین این را به آمبروز گفت و او در خواب علامت خوبی دید. بزرگ به او پیشنهاد فروش زمین هایش را داد. کالیگین موافقت کرد و اندکی پس از آن تونسور را انجام داد.

آخرین وصیت نامه یک بانوی پولدار

الکساندرا کلیوچاروا در همان نزدیکی زندگی می کرد. شوهرش فردی عمیقاً مذهبی بود، بنابراین از همسرش خواست راهبه شود. با وجود این که او به تفریح و جشن علاقه داشت، نذر کرد و نام آمبروز را برگزید. مستقر شدهنزدیک صومعه همراه با او دو نوه - ورا و لیوبا بودند. مادر آنها در جوانی مرد و پدرشان در سراسر جهان منفجر شد.

مربی روحانی این زن، آمبروز بود. به توصیه او، یک خانم ثروتمند زمین صاحب زمین را خرید. او همچنین وصیت نامه ای تنظیم کرد که در آن آمده بود که پس از مرگ این اموال متعلق به نوه های او خواهد بود. اگر دختران زنده نمانند، جامعه زنان باید در این قلمرو ساخته شود. آخرین وصیت محقق شد و سالها بعد صومعه شاموردا در اینجا ظاهر شد.

در سال 1881 مادربزرگم درگذشت. پسرش ظاهر شد، پدر دختران. او از تمایل لیوبا و ورا برای وقف زندگی خود به خدا راضی نبود. بنابراین با آمبروز موافقت کرد که دختران به پانسیون منتقل شوند. او توسط یک دختر روحانی یک راهب رهبری می شد، بنابراین او همه چیز را به راحتی ترتیب داد.

سرنوشت سخت

زمانی که الکساندرا کلیوچاروا وصیت نامه خود را اعلام کرد، چیز زیادی متوجه نشد، اما سؤالات زیادی نپرسید. با این حال، اطلاعات بیشتری برای بزرگتر فاش شد. او احتمالاً می دانست که چگونه آینده را تفسیر کند، بنابراین همه گام هایش واضح بود.

دوقلوها ورا و لیوبا به زندگی معنوی بسیار عادت دارند. پانسیون محل بی قراری آنها بود. در تعطیلات با عجله به روستای زادگاهشان شاموردینو رفتند. در آنجا از زندگی پر سر و صدا استراحت کردند، نماز خواندند. وقتی یکی از رهگذران از پدر آمبروز پرسید که آیا بچه ها برای انجام این کارها کوچکتر از آن هستند، او پاسخ داد که آنها برای سرنوشت سختی آماده می شوند. آنها مجبور به خدمت و دیدن صومعه شاموردا نبودند. دختران قبل از رسیدن به سن 12 سالگی بیمار شدند و مردند.

صومعه شاموردا در منطقه کالوگا
صومعه شاموردا در منطقه کالوگا

Poطبق وصیت کلیوچاروا، قرار بود جامعه زنان در این زمین ساخته شود. اولین ساکنان آن زنان دهقانی بودند که قبلاً رعیت بودند. پس از لغو برده داری، آنها باقی ماندند تا برای معشوقه کار کنند. یتیمان و زنان بیوه با فرزندان نیز به اینجا آمدند.

مادر نجیب برتر

وقتی دختران هنوز زنده بودند، ساخت و ساز آغاز شد. راهب نقشه دشواری را انتخاب کرد که باعث سوء تفاهم دیگران شد. طبق این طرح، ساختمان دارای یک سالن بزرگ و بسیاری از اتاق های کوچک بود که شبیه کمد دیواری بودند. بعدها، چنین خانه‌ای توانست بلافاصله ده‌ها زن محروم را بپذیرد.

نیاز به ابی بود. سوفیا بولوتووا، که دختر روحانی یک راهب بود، به توسعه این معبد کمک کرد. این او بود که به این واقعیت کمک کرد که جامعه به صومعه معروف شاموردا در منطقه کالوگا تبدیل شود.

این زن از یک خانواده اصیل اصیل بود. تمام خانواده او بسیار مؤمن بودند و ایمان را بر نیازهای خود مقدم داشتند. سوفیا در 30 سالگی ازدواج کرد. اما شادی زیاد دوام نیاورد. شوهر یک سال بعد فوت کرد. پس از تشییع جنازه، بیوه دختری به نام نادژدا به دنیا آورد.

بهترین نامزد

مدتها بود که یک زن علاوه بر اداره خانه و تربیت فرزند به تنهایی، برای کمک به فقرا و محرومان نیز وقت می یافت. هنگامی که متوجه امبروز بزرگ شدم، تصمیم گرفتم از او بخواهم که او را برای تندرستی برکت دهد. اما راهب با ملاقات با بیوه متوجه شد که زن هنوز برای چنین زندگی آماده نیست. او به او دستور داد با مردی که در همان نزدیکی زندگی می کرد ازدواج کند. بولوتووا خودش استعفا داد. با یک شوهر جدید در صلح و عشق، او 4 سال زندگی کرد و سپس مرد.

سپس، در سال 1884، صوفیهاو سمت صومعه را بر عهده گرفت و راهبه شد. در طول کار او بود که صومعه شاموردا شکوفا شد که عکس های آن در بررسی ارائه شده است.

این کار باید از اسقف اجازه می گرفت، او شک داشت که یک زن ساده بتواند چنین چیزی را مدیریت کند. امبروز بزرگ برای دخترش ضمانت کرد و خاطرنشان کرد که او بهترین نامزد برای این موقعیت است.

راهبه کارهای خوبی انجام داد. وقتی میراثی که الکساندرا کلیوچاروا به جا گذاشت به پایان رسید، ساخت و ساز و همه کارها با هزینه بولوتووا ادامه یافت.

عکس صومعه شاموردا
عکس صومعه شاموردا

فراموشی اجتماع

مادر در سال 1888 درگذشت. در دوران رهبری او، 250 زن در جامعه زندگی می کردند. معبدی نیز تأسیس شد. خود بزرگتر اشاره کرد که سوفیا بهترین رئیس صومعه شاموردا بود و مانند آن دیگر وجود نخواهد داشت.

راهبه Euphrosyne جایگزین او در این پست شد. بعدها ابیه نابینا شد و خواست این کار را رها کند. اما پدر آمبروز او را متقاعد کرد که به وظایف خود ادامه دهد. خود بزرگتر در سال 1891 درگذشت. این یک ضربه بزرگ نه تنها برای صومعه، بلکه برای کل ارتدکس بود.

حرم تا سال 1918 رشد و توسعه یافت. سپس دولت شوروی زمین را از جامعه گرفت. برای مدتی این شی به عنوان یک کمون کارگری وجود داشت. اما در سال 1923 صومعه بسته شد. برخی از خواهران به روستاهای همسایه نقل مکان کردند. دیگران در زندان ها و اردوگاه ها شکنجه شدند.

درمان انکولوژی در صومعه شاموردا
درمان انکولوژی در صومعه شاموردا

در سال 1990 شروع مجدد شد. ساختمان با گذشت زمان رها و شکسته شد ، اما هنوز چیز اصلی را از دست نداد -روح شما.

کلیسای جامع بازسازی شده

در میان طبیعت زیبا، بر بالای تپه، صومعه شاموردا قرار دارد. نحوه رسیدن به روستای به همین نام، واقع در منطقه کالوگا، همه نمی دانند. این مرکز در نزدیکی شهر کوزلسک واقع شده است، جایی که جامعه مردانه به همان اندازه محبوب Optina Pustyn در آن قرار دارد. مجموع فاصله یک مجتمع تا مجتمع دیگر به سختی بیش از 10 کیلومتر است. فاصله تا پایتخت حدود 280 کیلومتر.

بعد از فروپاشی اتحادیه، تماشای صومعه سخت بود. تمام ساختمان ها فرسوده بود. اما، با کمک خالق، جامعه دوباره متولد شد. در سال 2005، تقدیس مجدد کلیسای جامع کازان انجام شد. گردشگران نه تنها از ظاهر معبد، بلکه از دکوراسیون داخلی آن نیز شگفت زده می شوند. بسیاری از بازدیدکنندگان متوجه می شوند که وقتی نقاشی های زیبای بیشماری را که تازه کارها ساخته اند را تحسین می کنید، روح به سادگی می لرزد. برخی از نمادها با مهره دوزی شده اند، برخی دیگر با مهره های شیشه ای.

فضای خوب

علی رغم بیش از یک قرن سابقه، این صومعه به مأموریت اصلی خود - کمک به زنان محروم ادامه می دهد. در قلمرو آن بیمارستانی وجود دارد که راهبه های مسن در آن زندگی می کنند. کاملاً همه اینجا احساس عشق و مراقبت خواهرانه دارند.

دیندار صومعه شاموردا
دیندار صومعه شاموردا

صومعه شاموردا نیز اتاق غذاخوری خاص خود را دارد. بازخورد بازدیدکنندگان در مورد آشپزخانه مثبت است. زائران توجه داشته باشند که در اینجا به صورت رایگان به اهل محل غذا می دهند و بسیار خوشمزه هستند. محصولات تازه کار خود رشد می کنند. مهمانان همچنین دوست دارند که راهبه ها با گردشگران در یک اتاق غذا بخورند. این گونه است که مردم عادی حتی بیشتر به معنویات نزدیکتر می شوندزندگی.

به بازدیدکنندگان با پول اندک در خروجی پای های خانگی خوشمزه با پر کردن های مختلف فروخته می شود. شما همچنین می توانید یک آهنربا بخرید تا این سفر غیرمعمول و جالب را به خاطر بسپارید.

آب شفابخش

زائران از سراسر جهان ارتدکس برای کمک به اینجا می آیند. کسی می خواهد زخم های روحی را التیام بخشد، دیگران به قدرت بدنی نیاز دارند. آنها همچنین درمان انکولوژی را در صومعه شاموردا انجام می دهند. چشمه های مقدسی وجود دارد که مهمانان می توانند در آن غسل کنند. آب انرژی خوبی دارد، اغلب مهمانان آن را می نوشند و از منبع به خانه می برند. افرادی که در جامعه بوده اند می دانند که این ایمان آنها بود که به آنها کمک کرد تا بر سختی های زندگی غلبه کنند.

گردشگران می گویند قبل از سفر باید به این فکر کنید که چه بپوشید. راه منتهی به چشمه شیب دار است. فونت زیر صومعه قرار دارد. 240 پله به آن منتهی می شود. بنابراین بهتر است لباسی ساده و سبک بپوشید. خواهران مطمئن شدند که دسترسی افراد ناسالم به آب آسان است. روی پله ها سکوهایی با نیمکت هایی وجود دارد که می توانید در آن استراحت کنید. هر یک از راهبه ها دوستانه و مهربان هستند. او به شما خواهد گفت که کجا می توانید برای سلامتی شمع بگذارید و برای چه کسی دعا کنید. همچنین نمادهای معجزه آسایی در اینجا وجود دارد.

صومعه شاموردا چگونه به آنجا برویم
صومعه شاموردا چگونه به آنجا برویم

برای کسانی که می خواهند درباره این مجموعه اطلاعات بیشتری کسب کنند، وب سایتی وجود دارد که دائماً به روز می شود.

هر بازدید کننده توجه می کند که صومعه شاموردا منبع انرژی نور مثبت است.

توصیه شده: