بر کسی پوشیده نیست که خاورمیانه امروز یکی از آشفته ترین مناطق سیاره ماست و تهدیدات تمدن اروپایی از آنجا سرچشمه می گیرد. این عقیده وجود دارد که ریشه این پدیده ها را باید در اعماق قرن ها جستجو کرد، زیرا آنها پژواک جنگ های صلیبی هستند. به همین دلیل است که برخی از محققان برای درک دلایل تقابل شرق و غرب و همچنین یافتن راه هایی برای همزیستی مسالمت آمیز آنها، مطالعه دقیق تاریخ را توصیه می کنند. به عنوان مثال، پادشاهی اورشلیم، شهرستان ادسا و کشورهای همسایه مورد توجه هستند، جایی که مسیحیان وارد شده از اروپا و فرزندان آنها در نهایت یاد گرفتند که به طور مسالمت آمیز با جمعیت مسلمان محلی همزیستی کنند.
پس زمینه
پادشاهی اورشلیم بر روی نقشه جهان در سال 1099 در نتیجه تصرف شهری که در آن به صلیب کشیده شد توسط صلیبیون ظاهر شد.نجات دهنده آنها به دعوت پاپ اوربان دوم، که امپراتور بیزانس، الکسی اول، با درخواست محافظت از مسیحیان در برابر ترک ها، به منطقه رسیدند. پیش از این نبرد مانزیکرت بود. شکست بیزانس منجر به از دست دادن ارمنستان و بخش شرقی آسیای صغیر شد که به گفته مورخان آغاز پایان این امپراتوری بزرگ بود. علاوه بر این، شایعاتی در مورد جنایات سنی ها و شیعیان علیه مسیحیان در فلسطین وجود داشت.
حمایت از هم ایمانان تنها دلیلی نبود که باعث شد پاپ به سربازان در جنگ صلیبی برکت دهد. واقعیت این است که تا آن زمان ثبات نسبی در بیشتر اروپا برقرار شده بود و هزاران شوالیه ورزیده بیکار مانده بودند که به دلایل جزئی منجر به درگیری های مسلحانه شد. فرستادن آنها به خاورمیانه صلح را تضمین کرد و همچنین به رشد اقتصادی آینده (از طریق غنائم) امیدوار شد.
در ابتدا، آزادسازی اورشلیم در برنامه های صلیبیون قرار نداشت. با این حال، بعداً آنها تغییر کردند و در 15 ژوئیه 1099، شهر تسخیر شد و … غارت شد.
بنیاد
رهبر بلامنازع صلیبیون گوتفرید بویون بود که در تواریخ قرون وسطی تمام فضایل یک شوالیه واقعی و وفادار به دستورات مسیحی به او نسبت داده می شود. پس از تأسیس پادشاهی اورشلیم، بارون ها و کنت ها با درخواست تبدیل شدن به اولین فرمانروای دولت جدید به او روی آوردند. گوتفرید با وفادار ماندن به اصول خود، تاج را رد کرد و استدلال کرد که نمی تواند آن را در جایی که خود منجی تاج خار بر سر می گذارد، بپوشد. تنها چیزی که با آن موافقت کرد این بود که بپذیردعنوان "مدافع قبر مقدس".
سلطنت اولین پادشاه پادشاهی اورشلیم
Gotfried of Bouillon در سال 1100 بدون فرزندان مذکر درگذشت. برادرش بالدوین فوراً تاجگذاری کرد و شروع به حکومت اورشلیم کرد، اگرچه در محاصره و آزادی اورشلیم شرکت نکرد، زیرا مشغول به تصرف حکومتهای مسیحی ارمنی طرسوس، تل بشیر، راوندان و ادسا بود. علاوه بر این، در آخرین ایالت شهر، او توسط حاکم توروس به فرزندی قبول شد و با دخترش ازدواج کرد. او به عنوان اولین ملکه اورشلیم، آردا ارمنستان، در تاریخ ثبت شد. با این حال، بالدوین پس از کشتن پدرشوهرش و تأسیس شهرستان خود در ادسا، طلاق گرفت که خشم پاپ را به همراه داشت.
با این حال، بالدوین اول که یک سیاستمدار ماهر بود، پادشاهی اورشلیم را گسترش داد، چندین شهر بندری را تصرف کرد، و ارباب انطاکیه و شهرستان طرابلس شد. همچنین، در زمان او، تعداد ساکنان مذهب کاتولیک در آنجا افزایش یافت.
بالدوین در سال 1118 درگذشت، بدون وارث.
پادشاهان پادشاهی اورشلیم قبل از جنگ صلیبی دوم
جانشین بالدوین اول بدون فرزند، با دور زدن برادرش که در فرانسه است، خویشاوند او - کنت ادسا دو بورک بود. او همچنین مرزهای ایالت را گسترش داد. به ویژه، دو بورک موفق شد دست نشاندگان خود را به فرمانروایی شاهزاده انطاکیه تبدیل کند - کودک شیرخوار بوهموند دوم، نوه پادشاه فرانسه، و در سال 1124 او تیر را تصرف کرد.
بالدوین دی برک مدتها قبل از اینکه بر تخت سلطنت بنشیند، به منظور تقویت موقعیت خود در منطقهبا دختر شاهزاده ارمنی گابریل - مورفیا ازدواج کرد (رجوع کنید به ژان ریچارد، "پادشاهی اورشلیم به زبان لاتین"، بخش اول). او به شوهرش سه دختر داد. بزرگترین آنها - ملیزنده - سومین و یکی از مشهورترین ملکه های اورشلیم شد. پدرش قبل از مرگش همه اقدامات را انجام داد تا شوهر بیوه اش فولک انجو نتواند او را طلاق دهد و تاج و تخت را از اولین ازدواجش به فرزندانش بسپارد. برای انجام این کار، بالدوین دوم، حتی در زمان حیات خود، اولین نوهاش را که نام او بود، و دخترش را هم فرمانروا اعلام کرد.
پس از قتل فولک در حین شکار، ملیزنده تنها حاکم پادشاهی شد و به عنوان حامی کلیسا و هنر شناخته شد.
بزرگترین پسرش بالدوین سوم که بالغ شد تصمیم گرفت که وقت آن رسیده است که هر کاری ممکن است انجام دهد تا پادشاهی اورشلیم صلیبیون تحت اختیار او قرار گیرد. او با مادرش درگیر شد که با برادر کوچکترش آموری گریخت. در نتیجه مداخله روحانیون، پسر شهر نابلس را تحت کنترل ملیزنده قرار داد، اما او به فعالیت های دیپلماتیک به نفع پادشاهی ادامه داد.
جنگ صلیبی دوم
پس از سقوط ادسا در سال 1144، ملیزنده پیامی به پاپ فرستاد و از او برای آزادسازی این شهرستان کمک خواست. نادیده گرفته نشد و پاپ آغاز جنگ صلیبی دوم را اعلام کرد. در سال 1148، نیروهایی از اروپا به رهبری پادشاه فرانسه لویی هفتم، همسرش النور آکیتن و امپراتور آلمان کنراد به پادشاهی لاتین-اورشلیم رسیدند. 18 بودنبالدوین سوم جوان احتیاط کافی نشان داد و از موقعیت مادر و پاسبانش حمایت کرد که معتقد بودند حلب باید مورد حمله قرار گیرد تا دوباره پرچم پادشاهی اورشلیم بر فراز ادسا به اهتزاز در آید. با این حال، پادشاهان ورودی برنامه های بسیار متفاوتی داشتند. آنها قصد داشتند دمشق را تصرف کنند، علیرغم اینکه پادشاهی صلیبی اورشلیم روابط دیپلماتیک خوبی با این دولت شهر داشت. در نتیجه، «مهمانان» از اروپا برنده شدند، که متعاقباً عواقب فاجعهباری برای مسیحیان خاورمیانه داشت.
کنراد و بالدوین که به دمشق رفتند، چیزی به دست نیاوردند و مجبور به رفع محاصره شدند. عقب نشینی مسیحیان باعث دلگرمی دشمنان آنها شد و خسارات وارده به توان رزمی پادشاهی اورشلیم وارد شد. بنابراین پس از اینکه لوئیس و کنراد با ارتش خود خاورمیانه را ترک کردند، اوضاع در آنجا بسیار متشنج تر از قبل شد.
Amory First
بالدوین سوم به سختی موفق شد با دمشق آتش بس امضا کند و پیروزی او در سال 1158 در دریاچه طبریه اقتدار سابق را به کشور بازگرداند. این به پادشاه اجازه داد تا با خواهرزاده امپراتور بیزانس - تئودورا کومننوس - ازدواج کند. چهار سال بعد، پادشاه احتمالاً در اثر مسمومیت درگذشت و هیچ وارثی باقی نگذاشت.
بعد از مرگ بالدوین سوم، پادشاهی اورشلیم به ریاست برادرش بود که به نام آموری اول بر تخت نشست. در سال 1157 با اگنس دو کورتنای، دختر ژوسلین، کنت ادسا، و نوهی پادشاه ارمنستان ازدواج کرد.کاستین اول. کلیسا نمی خواست این ازدواج را برکت دهد، زیرا جوانان یک پدربزرگ بزرگ مشترک داشتند، اما آنها خودشان اصرار داشتند. این زوج دارای سه فرزند بودند: سیبیل، بالدوین و آلیکس. با این وجود، اگنس ملکه نشد، اگرچه در بیشتر قرن بعد، پادشاهان پادشاهی اورشلیم فرزندان مستقیم او بودند.
آموری اول تلاش های خود را برای تصرف سرزمین های مصر و افزایش نفوذ خود در این کشور هدایت کرد که تا حدی موفق شد. در همان زمان برای دومین بار با خواهر زاده امپراتور بیزانس، مریم ازدواج کرد و روابط خود را با این دولت تقویت کرد. او برای او یک دختر به نام ایزابلا به دنیا آورد.
وضعیت در خاورمیانه پس از آنکه در ژانویه 1169 خلیفه العدید وزیر ناشناخته صلاح الدین در آن زمان را منصوب کرد به شدت تغییر کرد. در سال 1170، دومی با لشکری به سرزمین های پادشاهی اورشلیم حمله کرد و ایلات را تصرف کرد. تمام درخواستهای آموری اول به پادشاهان اروپایی بدون پاسخ ماند. در سال 1974، بدون حمایت خارجی، بانیاس را که اغلب کلید دروازه های اورشلیم نامیده می شد، محاصره کرد. او که ناموفق بود و مبتلا به حصبه شد، به پایتخت خود بازگشت و در آنجا درگذشت. او قبل از مرگش شهر نابلس را به همسرش مریم و دختر مشترکشان ایزابلا سپرد و همچنین پسرش بالدوین را که در آن زمان تنها 13 سال داشت به عنوان وارث منصوب کرد.
حکام پادشاهی اورشلیم: نوادگان آموری اول
پس از به تخت نشستن، بالدوین چهارم جوان کاملاً تحت تأثیر مادرش اگنس دو کورتنی بود. به زودی به جذام مبتلا شد و این بیماری به او تبدیل شدعلت مرگ زودهنگام او (در سن 24 سالگی). با این حال، شاه جوان از لحظهای که به سن بلوغ رسید تا زمان مرگش، علیرغم بیماریاش، توانست خود را فرمانروایی خردمند نشان دهد.
از آنجایی که آشکار بود که مرد جوان نمی تواند فرزندانی از خود به جای بگذارد، خواهرش سیبیلا با گیوم دو مونتفرات ازدواج کرد. بنابراین، او یکی از بستگان پادشاه فرانسه و امپراتور مقدس روم شد. این ازدواج زیاد دوام نیاورد، زیرا شوهر چند ماه پس از عروسی بدون دیدن تولد پسرش بالدوین درگذشت.
در همین حال، پادشاه جذامی ارتش صلاح الدین را در نبرد مونتگیسار شکست داد. از آن زمان به بعد، درگیری های او با سپاهیان مسلمان تا پایان صلح در سال 1180 متوقف نشد. سپس سیبیلا بیوه با گی دو لوزینیان ازدواج کرد. با این حال، به زودی داماد جدید لطف پادشاه را از دست داد، او تصمیم گرفت پسر کوچک خواهرش، بالدوین دو مونتفرات، را وارث خود کند.
در بهار 1185، پس از مرگ عمویش، پسر پادشاه شد، اما تنها یک سال سلطنت کرد. سپس شوهر دوم مادرش، گی دو لوزیگنان، در واقع شروع به فرمانروایی کشور کرد، که سیبیلا به طور علنی تاج را به او داد و آن را از سرش برداشت. بنابراین، به استثنای دوران سلطنت بالدوین دو مونتفرات، سلسله آردن-آنژو از 1090 تا 1185 مالک ایالت صلیبیون در سرزمین مقدس بود (ریچارد، "پادشاهی لاتین اورشلیم"، بخش اول).
تسلیم شهر
در طول سلطنت گی دو لوزینیان، بدبختی های وحشتناکی رخ داد که کشور را به سقوط کشاند. همهبا نبرد حتین در سال 1187 آغاز شد، زمانی که ارتش پادشاهی اورشلیم توسط نیروهای صلاح الدین شکست خورد. خود گی دو لوزینیان اسیر شد و در سال 1187 سیبیلا و شوالیه صلیبی معروف بالین دو ایبلین مجبور شدند دفاع از اورشلیم را سازماندهی کنند. نیروها نابرابر بودند و مشخص شد که مسیحیان محاصره شده در خطر نابودی قرار دارند. Balian de Ibelin ثابت کرد که ماهرترین دیپلمات است که به تسلیم شهر با شرایط شرافتمندانه دست یافته است. سیبیلا پس از ترک اورشلیم، نامه ای به صلاح الدین نوشت و از او خواست که شوهرش را رها کند و توانست در سال 1188 با او متحد شود.
کشور صلیبی اورشلیم در قرن سیزدهم
در تابستان 1190، سیبیلا و دخترانش در طی طاعون جان باختند. اگرچه همسرش گای دو لوزینیان همچنان خود را پادشاه میدانست، ایزابلا، دختر آموری اول از ازدواج دومش، شروع به فرمانروایی کشور کرد. او از شوهر اولش طلاق گرفت و با کنراد مونتفرات ازدواج کرد. دومی تاییدیه عنوان خود را دریافت کرد، اما فرصتی برای تاج گذاری نداشت، زیرا توسط دو قاتل کشته شد. فقط 8 روز بعد، ایزابلا، باردار دخترش مری، به توصیه ریچارد شیردل با هنری شامپاین ازدواج کرد. این ازدواج با مرگ همسر بر اثر تصادف به پایان رسید. سپس ایزابلا با برادر گای دو لوزینیان، که به آموری دوم معروف شد، دوباره ازدواج کرد.
پادشاه و ملکه تقریباً همزمان در سال 1205، ظاهراً در اثر مسمومیت با ماهی بیات مردند.
ماریا دو مونتفرات، دختر بزرگ ملکه جانشین آنها شد. او با ژان دو برین ازدواج کرد و پس از زایمان درگذشت. دخترش Iolanthe بودتاج گذاری کرد، اما پدرش بر کشور حکومت کرد. در سن 13 سالگی با امپراتور مقدس روم ازدواج کرد. به عنوان مهریه، فردریک دوم عنوان پادشاه اورشلیم را دریافت کرد و متعهد شد که به جنگ صلیبی بپیوندد. در پالرمو، ملکه یک دختر و یک پسر به نام کنراد به دنیا آورد. در سال 1228، پس از مرگ او، فردریک با کشتی به سرزمین مقدس رفت و در آنجا تاجگذاری کرد. در آنجا او چیزی بهتر از شروع جنگ با تمپلارها پیدا نکرد و سعی کرد عکا را که پدرسالار در آن بود تصرف کند. با این حال، امپراتور به زودی تصمیم خود را تغییر داد و تصمیم گرفت با خود اسلحه ببرد و جمعیت مسیحی پادشاهی اورشلیم تقریباً بی دفاع باقی ماند.
قبل از فرار مخفیانه شرم آور خود به اروپا، اداره دولت را به بالان صیدا سپرد.
تغییر عنوان
تسخیر پادشاهی توسط خوارزمیان در سال ۱۲۴۴ به تاریخ تسلط صلیبیون در سرزمین مقدس پایان داد. با این وجود، طی چند قرن بعد، برخی از سلسله های اشرافی اروپایی عنوان پادشاه اورشلیم را به رسمیت شناختند. در سال 1268 لغو شد. عنوان پادشاه اورشلیم و قبرس جایگزین او شد. هوگو سوم، پسر ایزابلا دو لوزینیان، اولین حامل آن شد. او نشان قبرس را تغییر داد و نمادهای پادشاهی اورشلیم را به آن اضافه کرد. نوادگان او تا سال 1393 این عنوان را داشتند. پس از تغییر، زیرا ژاک اول نیز پادشاه ارمنستان شد.
زندگی مردم عادی در ایالات مسیحی در سرزمین مقدس
نسل جدید که در فلسطین به دنیا آمدند، آن را سرزمین خود می دانستند و نسبت به آن نگرش منفی داشتند.جنگهای صلیبی، اخیراً از اروپا وارد شدهاند. بسیاری زبانهای محلی را میدانستند و با زنان مسیحی از مذاهب دیگر ازدواج میکردند تا خویشاوندانی به دست آورند که بتوانند در شرایط سخت حمایت کنند. علاوه بر این، اگر اشراف در شهرها زندگی می کردند، جمعیت محلی - عمدتا مسلمان - به کشاورزی مشغول بودند. فقط فرانکها به ارتش فراخوانده شدند و مسیحیان شرقی موظف بودند برای آن غذا تهیه کنند.
در هنر، ادبیات و محصولات چند رسانه ای
محبوبترین اثر درباره پادشاهی اورشلیم، فیلم «پادشاهی بهشت» ساخته ریدلی اسکات بود که درباره رویارویی با صلاح الدین و تسلیم اورشلیم میگوید. برخی از وقایع از تاریخ دولت صلیبی در بازی های رایانه ای منعکس شده است. مثلا در Assassin's Creed. به هر حال، مد جدید فولاد ضد زنگ 6.1 نیز امروز در دسترس است. پادشاهی اورشلیم (صدا، موتور، انواع زمین و آب و هوا به روز شده) در آنجا کاملاً واقع بینانه ارائه شده است و هر منطقه منابع خاص خود را دارد.
اکنون می دانید چه کسی بر کشورهای صلیبی مانند پادشاهی اورشلیم، شهرستان ادسیا و انطاکیه حکمرانی کرده است، و چه وقایعی در خاورمیانه پس از پایان جنگ صلیبی اول و قبل از اینکه مسیحیان عملاً کنترل خود را از دست بدهند رخ داده است. منطقه.