نام جزیره نیوفاندلند در ترجمه انگلیسی به معنای "سرزمین تازه کشف شده" است. در اقیانوس اطلس شمالی، در سواحل شرقی کانادا واقع شده است. تنگه باریک Belle-Ile آن را از لبه جنوبی شبه جزیره لابرادور جدا می کند، در شرق نیوفاندلند اقیانوس اطلس را شستشو می دهد، در غرب - خلیج سنت. لارنس اجداد سرخپوستان در قرن اول شروع به سکونت در آن کردند و اروپایی ها - ده سال پس از کشف آمریکا توسط کلمب. اما نه یکی و نه دیگری نتوانست آن را فتح کند، و این جزیره هنوز ظاهر وحشی اولیه خود را حفظ کرده است و تنها بخش کوچکی از قلمروهای وسیع خود را در اختیار مردم قرار داده است.
نخستین اروپایی
شواهد تاریخی وجود دارد که نشان می دهد وایکینگ های نورمن در اوایل قرن یازدهم از جزیره نیوفاندلند دیدن کردند. مورخان معتقدند که حماسه های ایسلندی آن را وینلند و شبه جزیره لابرادور - مارکلند می نامند. فولکلور ممکن است واقعیت را زینت بخشد، اما در قلمرو جزیره نیوفاندلند، بقایای یک روستای نورمن حفظ شده است که یک نقطه عطف محلی است و تحت حمایت یونسکو به عنوان اولین سکونتگاه اروپایی در نیمکره غربی است.
قبلاً در آن زمان های دور، این مکان نبودمتروک: اجداد سرخپوستان و اسکیموها در اینجا زندگی می کردند که وایکینگ ها با آنها تجارت می کردند و کمی به اکتشافات جغرافیایی فکر می کردند. این تب دیرتر شروع شد.
عصر سفرهای عالی
اشتباه نیست اگر بگوییم جزیره نیوفاندلند و ساحل شبه جزیره لابرادور روح شکست ناپذیر کنجکاوی خودخواهانه اروپایی را باز کرد. در نیمه دوم قرن پانزدهم، سفر به هند از طریق نیمکره غربی در بین قدرت های قدرتمند اتحادیه اروپا مد شد. کلمب معروف اولین کسی بود که به جستجو پرداخت و به یک قاره جدید برخورد کرد - اسپانیایی ها ثروتمندترین مستعمرات را پیدا کردند.
پس از اطلاع از چنین موفقیت های ناشناخته ای، بازرگانان بریستول تصمیم گرفتند اکسپدیشن خود را تجهیز کنند - امید رسیدن به سرزمین های مبارک پر از طلا و ادویه های گرانبها هنوز سرهای بسیاری را مست کرده است. از آنجایی که هیچ حمایتی از سوی دولت، به جز برکت پادشاه انگلیسی هنری هفتم، به دست نیامد، این شرکت نمیتوانست از گستره وسیعی به خود ببالد.
کشف نیوفاندلند
در ماه مه 1497، یک کشتی به فرماندهی دریانورد انگلیسی ایتالیایی الاصل جان کابوت (جیوانی کابوتو) از اسکله بریستول حرکت کرد، که به طور کلی، جزیره نیوفاندلند را به روی اروپایی ها باز کرد. این کشتی "متیو" نام داشت و فقط 18 خدمه در آن حضور داشتند - ظاهراً سازمان دهندگان روی غنایم غنی حساب نمی کردند و هدف از این سفر فقط شناسایی منطقه بود. پس از گذراندن کمی بیش از یک ماه در اقیانوس، کابوت در ژوئن 1497 به سواحل شمالی نیوفاندلند رسید. پا گذاشتن روی زمین و اعلام داراییتاج انگلیسی، مسافر در امتداد ساحل بیشتر رفت، بانک بزرگ نیوفاندلند غنی از ماهی را باز کرد، به مدت یک ماه در اطراف جزیره "سرگردان" شد، برگشت و در 6 اوت به انگلستان رسید.
اطلاعاتی که کابوت آورده بود اصلاً دلگرم کننده نبود: تاریک بود، سرد بود، چیزی جز ماهی وجود نداشت. باید بگویم که گزارش های مسافران آن سال ها در تاریکی رمز و راز پوشانده شده است - هیچ کس نمی خواست اطلاعات را به اشتراک بگذارد، از ترس توطئه های رقبا. بنابراین، شواهد باقی مانده بسیار کمیاب است. مشخص نیست که جان کابوت به لابرادور رسیده است یا نه.
اختلافات ارضی
در این مورد، پرتغالی ها از بریتانیا پیشی گرفتند: نام شبه جزیره از جویو فرناندز لاورادور ("lavradore" - از صاحب زمین پرتغالی) گرفته شده است. در سال 1501، هموطنان او به رهبری گاسپار کورترئال وارد نیوفاندلند شدند. بنای یادبود این دریانورد هنوز در یکی از میادین سنت جان، مرکز اداری استان وجود دارد (در سال 1965، این مجسمه توسط پرتغالیها که نسبت به گذشته بزرگ دریایی خود نوستالژیک بودند، ارائه شد).
برای مدت طولانی، هیچ کس به طور جدی ادعای قلمرو جزیره نیوفاندلند را نداشت، قبایل بومی هندی و اسکیموها در آن زندگی می کردند و همچنین از پرتغالی، فرانسوی، ایرلندی و بریتانیایی بازدید می کردند. آنها با مردم محلی تجارت می کردند، پوست های با ارزش بیش از حد، سمور و سایر حیوانات خزدار را مبادله می کردند، به ماهیگیری و شکار می پرداختند.
در پایان قرن شانزدهم، فرانسوی ها در جنوب غربی به شکار نهنگ و ماهیگیری می پرداختند و بریتانیایی ها در شمال شرقی تجارت می کردند. وابستگیاین جزیره به آرامی توسط کشورهای مختلف اروپایی مورد رقابت قرار گرفت.
بریتیش کرون استیتز
در سال 1701، پادشاه اسپانیا، آخرین پادشاه سلسله هابسبورگ، درگذشت. در اروپا، جنگ جانشینی اسپانیا آغاز شد و 13 سال طول کشید. در سال 1713، تحت شرایط پیمان اوترخت، نیوفاندلند به بریتانیای کبیر رفت.
با این حال، این پایان کار نبود: در طول جنگ هفت ساله (1756-1763)، فرانسه، اسپانیا و بریتانیا دوباره شروع به مناقشه بر سر سرزمین از یکدیگر کردند و در سال 1762 نبرد انگلیس و فرانسه روی داد. در نزدیکی سنت جان، که در آن بریتانیا پیروز شد، که در نهایت حقوق خود را تضمین کرد.
ادعاهای کنفدراسیون کانادا
تلاش هایی برای جذب جزیره به حوزه نفوذ سیاسی و اقتصادی آن توسط کانادا انجام شد، اما نیوفاندلند بدون شور و شوق زیادی به این موضوع واکنش نشان داد. در سال 1869، پیشنهاد ورود به کنفدراسیون کانادا به طور قاطع رد شد. پس از آن که به دستور لندن، شبه جزیره لابرادور به نیوفاندلند ضمیمه شد، کانادا در توسعه ذخایر آهن محلی پیشنهاد کمک کرد و مجدداً از آن خودداری کرد: جزیره نشینان به درستی معتقد بودند که با وابستگی اقتصادی به کنفدراسیون، به ناچار حاکمیت خود را از دست خواهند داد. با این حال، آنچه خواهد بود، اجتناب نخواهد شد.
در دهه 30، یک بحران جهانی شروع شد که منجر به فروپاشی اقتصاد جزیره نیوفاندلند شد. لندن یک "اداره خارجی" را معرفی کرد، یک کمیسیون ویژه برای تعیین سرنوشت آینده جزیره ایجاد شد. بعد ازدر پایان جنگ جهانی دوم، این تصمیم گرفته شد و عملی شد. در سال 1948، بر اساس نتایج همه پرسی، جزیره نیوفاندلند یکی از استان های کانادا شد که تا به امروز هم همینطور است.
جمعیت و آب و هوا
امروزه جمعیت این مکان ها حدود 500 هزار نفر است. با توجه به اینکه مساحت جزیره حدود 111.39 هزار کیلومتر مربع است، جمعیت آن بیش از حد متوسط است. سکونتگاه ها عمدتاً در ساحل واقع شده اند، زیرا برای مدت طولانی ماهیگیری معیشت اصلی مردم محلی بود.
نم خنک مدتهاست که جزیره نیوفاندلند را که آب و هوای آن حتی توسط بریتانیاییها "وحشتناک" تلقی میشد، مدعی شده است.
تابستان در جنوب شرقی از ۱۵ درجه سانتی گراد تجاوز نمی کند، اما نزدیکی اقیانوس اطلس منجر به زمستان های نسبتاً گرم - به ندرت سردتر از -۴ درجه سانتی گراد می شود. در شمال غرب، رژیم دما شدیدتر است: تا 25 درجه سانتیگراد در تابستان، و یخبندان ده درجه در زمستان رخ می دهد.
نقش برجسته بخش های مختلف نیوفاندلند نیز متفاوت است. در غرب، زمین کوهستانی است، خط الراس محلی منطقه طولانی بخشی از آپالاچی ها در نظر گرفته می شود (زمانی که جزیره در نتیجه یک فاجعه زمین شناسی وحشتناک از سرزمین اصلی ماقبل تاریخ جدا شد). در مکانی که جزیره نیوفاندلند قرار دارد، آب های گرم گلف استریم با جریان سرد لابرادور برخورد می کند. این منجر به میزان بارندگی قابل توجهی در جزیره (75-1500 میلی متر) می شود. به دلیل برخورد جریان های آب و هوا با دماهای مختلف، ابرهای کرکی سفید تقریباً یک سوم سال جزیره نیوفاندلند را اشغال می کنند. عکس مه چرخشی که از طریق آن سقف ها قابل مشاهده استجان به طرز شگفت انگیزی یادآور صحنه هایی از فیلم مه استیون کینگ است.
مردم محلی
هیولاهای کینگ، خوشبختانه در جزیره یافت نمی شوند. اما حیوانات کاملاً زمینی زندگی می کنند و به دلیل این واقعیت است که این استان کانادا کمترین آسیب را از صنعتی شدن می بیند. بیشتر جزیره نیوفاندلند با تایگای بکر پوشیده شده است، مناطق بزرگ باتلاقی هستند. گوزن، خرس، سیاه گوش، راکون، روباه و بسیاری از حیوانات دیگر در اینجا یافت می شوند. این ساحل که با فیوردهای متعدد و خلیج های صخره ای فرو رفته است، بهشت واقعی برای پرندگان و پستانداران دریایی است.
گردشگری
فرصت قدم زدن در مکان های دست نخورده بسیاری از طرفداران اکوتوریسم را به خود جذب می کند. در پارک ملی گروس مورن، آنها به وفور صخره های ساحلی وحشی، زیبایی دریاچه های کوهستانی شفاف و رپیدهای سریع را می یابند. از ساحلهای شیبدار میتوانید کوههای یخ در حال حرکت و مهاجرت نهنگهای آبی را تحسین کنید.
سکونتگاه باستانی وایکینگها، قدیمیترین خیابان شهری در آمریکای شمالی (خیابان آبی)، موزهها، رستورانها و فروشگاههای سوغاتی در خدمت گردشگران هستند.
علاقهمندان به ماهیگیری ورزشی نیز به اینجا میآیند: آبهای محلی هنوز مملو از ماهی است، علیرغم این واقعیت که تقریباً از زمان کشف جزیره نیوفاندلند و لابرادور به طور فعال در مقیاس صنعتی صید شده است. نگرش غیرمسئولانه نسبت به یک گنج طبیعی تقریباً این سرزمین را نابود کرد.
مکان ماهی
بانک بزرگ نیوفاندلند - شولبا مساحت 282.5 هزار متر مربع کیلومتر که هنوز هم غنی ترین "ذخایر" ماهی در جهان است. شکار کنترل نشده برای قرن ها ادامه یافت: در قرن نوزدهم، جمعیت نیوفاندلند به لطف مهاجرانی که آرزوی کسب درآمد از طریق ماهیگیری و صید نهنگ را داشتند، از 19000 به 220000 افزایش یافت.
محیطزیستها زنگ خطر را در دهه ۱۹۷۰ به صدا درآوردند، اما دولت کانادا تنها در سال ۱۹۹۲ اقدامات سختگیری انجام داد و ماهیگیری را متوقف کرد. در این زمان، ترالهای ماهیگیری تقریباً از تمام کشورهای اروپایی در حال شکار ماهی کاد بودند. تعلیق به اقتصاد و رفاه مردم ضربه سختی زد. در مدت کوتاهی بیش از 60 هزار نفر جزیره را ترک کردند.
باید راه های دیگری برای کسب درآمد پیدا می کردم. استخراج معدن تشدید شده است: این جزیره دارای سنگ آهن، مس و روی است. نفت در قفسه استخراج می شود، کارخانه های خمیر کاغذ باز شده اند و گردشگری با سرعت خوبی در حال توسعه است. از سال 2006، جمعیت دوباره شروع به رشد کرده است که نشان دهنده بهبود اقتصاد محلی است.
از نیوفاندلند با عشق
اولین چیزی که با ذکر نیوفاندلند به ذهن خطور می کند، این جزیره با همه زیبایی هایش نیست، بلکه سگ های بزرگ خوش اخلاقی است که به حق وطن آنها این سرزمین غیر مهمان نواز است. به طور قطع مشخص نیست که آنها از کجا آمده اند. طبق یک نسخه، این نژاد در نتیجه تلاقی سگ های نورمن با سگ های هندی ظاهر شد. به گفته دیگری، اروپایی ها حیوانات را آوردند و در شرایط ایزوله جزیره، نژادی ظاهر شد که گاهی اوقات به نمایندگان آن غواص می گویند. طبق افسانه های محلی، نتیجه یک سگ پشمالو سیاه استرابطه عاشقانه بین سگ و سمور دریایی به همین دلیل است که نیوفاندلند شناگران، غواصان فوق العاده ای هستند، دارای کت های ضد آب و معروف "دم سمور" هستند.
با این حال، برخی از سینولوژیست ها ادعا می کنند که در ابتدا دو نژاد در جزیره وجود داشته است. اولین سگ سیاه و قوی است که عملاً هیچ تفاوتی با نیوفاندلند مدرن ندارد. آنها را به گاری های کوچک دو چرخ مهار می کردند و به عنوان نوعی وسیله نقلیه عمل می کردند. نژاد دیگر، سنت جان، «سگهای آبی» افسانهای هستند که ساعتها بدون خستگی شنا میکردند و به ماهیگیران کمک میکردند تورها را بیرون بیاورند و طعمههای شلیک شده را برای شکارچیان بیاورند. اعتقاد بر این است که این سگ ها اجداد رتریورهای محبوب امروزی هستند.
به هر حال، اما هدیه جزیره نیوفاندلند به بشر از الماس های آفریقای جنوبی یا طلای کلوندایک ارزشمندتر است. آیا می توان سنگ ها یا فلزات بی روح را با دوستی شاد و صمیمی مقایسه کرد که این همه سال صادقانه به کسی خدمت کرده است؟